سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که گفتن ندانم واگذارد ، به هلاکتجاى خود پاى درآرد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :2
کل بازدید :24131
تعداد کل یاداشته ها : 13
103/2/17
10:29 ص

ملا به تو بحث و گفت و گو ارزانی *** صوفی به تو وجد وهای وهوی ارزانی

   زاهد به تو انگبین و جو ارزانی *** معشوق به ما وما به او ارزانی

 

 

 

 


90/10/21::: 7:17 ع
نظر()
  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

عشق

تا به کی حسرت برم بر کشتگان زار عشق**هر چه بادا باد کوبان می روم بر دار عشق

ز آشنایان جهان بیگانه گشتم در غمش**از جهان بیزار گردد هر که باشد زار عشق

هر که با عشق آشنا شد خویش را بیگانه دید**عافیت را پشت پا زد هر که شد بیمار عشق

پیش از این هم گر چه بودم مست و از خود بیخبر**مستی دیگر چشیدم تا شدم هشیار عشق

چند ترسانی مرا از رستخیز خواب مرگ**صد قیامت بیش دیدم تا شدم بیدار عشق

هر کتابی خوانده باشد جمله از یادش رود**هر که اوخواند چومن یک حرف ازطومار عشق

ای که می پرسی که یارت کیست،یار کیستی**یار من عشقست و من هم نیستم جز یار عشق

می فروشم صد هزاران دانه ی تسبیح زهد**تا خرم از اهل دل یک رشته از زنار عشق

کار من عشق است و بیکاریم عشق کار ساز**بهترست از صد هزاران کاروان بیکار عشق

الصلا یاران کشید از هر چه جز عشقست دست**نیست کار و بار الا کار و بار عشق

بس به تنگ آمد مرا ازهرچه جزعشقست دل**می فروشم خویش را یک تنگه دربازار عشق

هر که پرسد فیض زار کیست می گویم بلند**زار عشقم زار عشقم زار عشق


90/10/16::: 8:23 ع
نظر()
  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

عشق

از وفا نام شنیدیم همین است همین**زان نشان بس طلبیدیم همین است همین

غیرمعشوق حقیقی که وفا شیوه ی اوست**یک وفادار ندیدیم همین است همین

دیده هر چند گشودیم بر اطراف جهان**جز خدا هیچ ندیدیم همین است هیمین

یار آنست که او در همه جا جا دارد**همه جا هرزه دویدیم همین است همین

غیر معشوق ازل نیست دگرمعشوقی**حسن خوبان همه دیدیم همین است همین

ثمر هر شجری اوست همانست همان**ما به هر باغ چریدیم همین است همین

اینکه گفتند بجز عشق رهی نیست بحق**ما بدین حرف رسیدیم همین است همین

نیست در میکده ی دهر بجز باده ی عشق**می هر نشأه چشیدیم همین است همین

سر بسر کوچه و بازار جهان گردیدیم**جز غم او نخریدیم همین است همین

همه چیز به نظر آمد ار اسباب جهان**جز قناعت نگزیدیم همین است همین

گوش هر چند به هر سوی نهادیم چز فیض**جز حدیثش نشنیدیم همین است همین

                                                                     (دیوان علامه فیض کاشانی جلد 2 صفحه1116)  


  
  

خدایا دل ز مو بستان بزاری**نمی آید ز مو بیمار داری

نمی دانم لب لعلش بخونم**چرا تشنه است با این آبداری

******

بسر غیر ته سودائی ندیرم**به دل چز ته تمنائی ندیرم

خدا دونه که در بازار عشقت**بجز جان هیچ کالائی ندیرم

******

وای آن روزیکه قاضی مان خدا بی**بمیزان و صراطم ماجرا بی

بنوبت میروند پیر و جوانان**وای آن ساعت که نوبت زان ما بی

******

خوشا آنان که الله یارشان بی**بحمد و قل هو الله کارشان بی

خوشا آنانکه دایم در نمازند**بهشت جاودان بازارشان بی

******

غمم غم بی و همراز دلم غم**غمم هم صحبت و همراز و همدم

غمت مهله که مو تنها نشینم**مریزا بارک الله مرحبا غم

این ابیات از دیوان بابا طاهر عریان انتخاب شده است از دوستانی که این ابیات را مطالعه می نمایند تقاضا میشود در بخش نظر سنجی بگویند کدام یک از رباعی ها را پسندیده اند.


90/10/13::: 9:6 ع
نظر()
  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

فراق یار

از تو ای می زده در میکده نامی نشنیدم***نزد عشاق شدم قامت سرو تو ندیدم

از وطن رخت ببستم که تو را باز بیابم***هر چه حیرت زده گشتم به نوایی نرسیدم

گفتم از خود برهم تا رخ ماه تو ببینم***چه کنم من که از این قید منیت نرهیدم

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد***بی نصیبم من بیچاره که در خانه خزیدم

لطفی ای دوست که پروانه شوم در بر رویت***رحمی ای یار که از دور رسانند نویدم

ای که روح منی از رنج فراقت چه نبردم**ای که در جان منی از غم هجرت چه کشیدم

دیوان حضرت امام رحمه الله علیه صفحه146


90/10/9::: 12:26 ع
نظر()
  
  
   1   2      >
+