از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :8
کل بازدید :24809
تعداد کل یاداشته ها : 13
03/11/29
1:27 ع

دوش در خواب می از جام طهورم دادند

مست می گشتم و از عرش عبورم دادند

من آلوده کجا و حرم محرم راز

که در آن شب سند فیض حضورم دادند

خود ندانم که چه کردم که به پاداش عمل

به ملاقات خدا سر خط نورم دادند

مژده دادند گناهان تو را بخشیدم

زین بشارت خبر از روز ظهورم دادند

چه شبی بود چه توفیق مبارک بادی

که در آن فیض هم آغوشی حورم دادند

آنچه دادند به من از نعم حب علی است

که به فرمان خداوند غفورم دادند

من ژولیده چه گویم که چه دادند به من

هر چه دادند به تأیید شعورم دادند

دیوان ژولیده صفحه193

 


  
+