سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون روز نهروان به کشتگان خوارج گذشت فرمود : ] بدا به حال شما ، آن که شما را فریفته گرداند زیانتان رساند . [ او را گفتند اى امیر مؤمنان که آنان را فریفت ؟ فرمود : ] شیطان گمراه کننده و نفس‏هاى به بدى فرمان دهنده ، آنان را فریفته آرزوها ساخت و راه را براى نافرمانى‏شان بپرداخت ، به پیروز کردن‏شان وعده کرد و به آتششان درآورد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :1
کل بازدید :24535
تعداد کل یاداشته ها : 13
103/9/3
4:36 ع

                                                                 بسم الله الرحمن الرحیم

رابطه دختر و پسر نامحرم

چرا گشت و گذار دختر و پسر نامحرم بد هست. چطور میتوان این مساله را به جامعه یا به خانواده یا به فرزندان یا به برادر و خواهر تفهیم کرد؟

در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
1- بدون تردید انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست. یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. عواطف انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید ارضا شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود.
در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند.
اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.
گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوست داشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد.
زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود. لازم به ذکر است جوانانی که از روحیه عاطفی بیشتری برخوردارند و اجتماعی تر و خونگرم هستند تحت تأثیر احساسات و عواطف دیگران بیشتر واقع می شوند. علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى که موجب اخلال در برنامه زندگى و کارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشکالى ندارد، بلکه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه‏روى است و زیاده‏روى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشکلات ذکر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشکلات آن فکر کنید و سعى کنید خود را قانع کنید که افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شماست.
در اینجا لازم به یادآوری است که گاهی به طور ناهشیار ممکن است جوانان دچار همان مشکلی شوند که خودتان از آن در متن نامه اشاره فرمودید. این علاقه که ناشی از احساسات و گرایش های جنسی ممکن است ناشی شود به گونه ای در وجود فرد رسوخ می کند که هیچ یک از دو طرف نیز اشراف آگاهانه برآن پیدا نکنند و به عبارت دیگر ناهشیار یا ناخودآگاه و به تدریج در وجود فرد رسوخ می کند و تحت عناوین حتی دینی و این که قصد بدی نداریم و امثال آن گرفتار مشکلی می شود که رهایی از آن سخت است .
بنابراین این احتمال را نیز دور از وقوع ندانید و رعایت میانه روی و احتیاط را داشته باشید. این را از آن جهت به عرضتان رساندیم که فرمودید از بچه های مثبت هستید و عمره گزار و علاقه مند هستید با دقت رفتارها و افکارتان صحیح و طبق مسیر درست و حق باشد. (دقت کنید) علاوه بر این که افراط در این گونه دوستى‏ها گاهى اثر عکس مى‏گذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى‏گراید. زیرا افراط موجب به وجود آمدن توقع زیاد مى‏گردد و ممکن است یک طرف نتواند پاسخگوی این توقعات باشد.
همچنین تذکر این نکته ضروری است که افراط در اینگونه وابستگی ها به زندگی آینده آنها به صورت جدی آسیب می رساند زیرا با هزینه کردن عواطف بیش از حد معمول با دوستان، باعث می شوند در آینده نتوانند روابط عاطفی و جنسی مطلوبی با همسر خود داشته باشند زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است و همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد. یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند.
2- در ارتباط با رابطه و پیوند دو جنس مخالف به طور کلی
سه دیدگاه مطرح است:
1.
دیدگاه افراطی: در این نگرش هر گونه ارتباطی با جنس مخالف آزاد و بدون مانع است. (رویکرد لیبرالیستی)
به بیان دیگر هیچ گونه حد و مرزی برای این پیوندها وجود ندارد و آزادی مطلق بر آن‏ها حاکم است.
فروید و پیروان وی مدعی هستند. اخلاق جنسی کهن بر اساس محدودیت و ممنوعیت است و آنچه ناراحتی بر سر بشر آمده است از ممنوعیت‏ها و محرومیت‏ها و ترس‏ها و وحشت‏های ناشی از این ممنوعیت‏ها که در ضمیر باطن بشر جایگزین گشته، آمده است. برتراند راسل نیز در اخلاق نوینی که پیشنهاد می‏کند، همین مطلب را اساس قرار می‏دهد.
راسل در کتاب«جهانی که من می‏شناسم» می‏گوید: «اگر از انجام عملی [رفتار جنسی] زیانی متوجه دیگران نشود، دلیلی نداریم که ارتکاب آن را محکوم کنیم» (جهانی که من می‏شناسم، ص 68)
2.
دیدگاه تفریطی: بر پایه این رویکرد، هر گونه ارتباط و پیوند با جنس مخالف مردود و مورد نکوهش می‏باشد.
این دیدگاه درست در مقابل دیدگاه افراطی است.
برترانت راسل، فیلسوف اجتماعی مشهور معاصر می‏گوید: «عوامل و عقاید مخالف جنسیت در اعصار خیلی قدیم وجود داشته و به خصوص در هر جا که مسیحیت و دین بودا پیروز شد عقیده مزبور نیز تفوّق یافت». وستر مارک مثال‏های زیادی از این فکر عجیب مبنی بر این که «چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد» ذکر می‏کند.
در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بوده‏اند که طرفداری از تجرد می‏کرده‏اند، مانند اسنیت‏ها در میان یهودیان ... و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد.» (کتاب زناشویی و اخلاق، ص 26 و 25)
راسل در جای دیگر می‏گوید: پدران کلیسا از ازدواج به زشت‏ترین صورت یاد کرده‏اند. هدف ریاضت این بوده که مردان را متقی سازد، بنابر این ازدواج که عمل پستی شمده می‏شد بایستی منعدم شود. «با تبر بکارت درخت زناشویی را فرو اندازید» این عقیده راسخ سن ژروم درباره هدف تقدس است. (همان، ص 30)
3.
دیدگاه اعتدالی: بر اساس این دیدگاه نه آزادی مطلق و رها پذیرفته شده است و نه محدودیت و منع هر گونه رابطه، بلکه ارتباط بین دو جنس مخالف در یک چهارچوب [Context  ] مشخص تعریف شده است.
دیدگاه اسلام ناظر به نگرش سوم (اعتدالی) است.
بنابراین، توصیه اکید ما این است که:
اولاً، اگر ضرورتى ایجاب نمى‏کند حتّى الامکان چنین روابطى با نامحرم برقرار نشود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نامحرم، رفتارى متکبّرانه داشته باشند نه رفتارى صمیمانه. اینکه در احکام شرعى مى‏فرمایند در غیر ضرورت مثلاً مکروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصا مرد و زن جوان، به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدنها، غرایز جنسى افراد را تحریک کند و یک اُلفت و محبّت شهوانى بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازى براى غوطه‏ور شدن در انحراف و فاسد شود. در هر حال انسان باید دقیقا درون خود را بکاود و باطنش را عمیقا مطالعه کند که مثلاً صحبت کردن با افراد نامحرم چه ضرورتى براى او دارد.
ثانیا: در صورت ناچارى و ضرورت، روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد.
بنابراین، گفتگو و نگاه‏هاى متعارف بدون قصد لذّت و ریبه، اشکالى ندارد. امّا با این حال، حتى‏الامکان لازم است در کلاس‏ها به گونه‏اى باشند که کمترین اختلاط پدید. روشن است که هر فرد خود بهتر مى‏تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. «بل الانسان على نفسه بصیره؛ آدمى بر نفس خود آگاه و بیناست»، (قیامت ، آیه 14).
3- روابط بین زن و مرد چند صورت دارد: 1. رابطه زن و شوهری، 2. رابطه علمی، 3. رابطه حرفه ای و شغلی، 4. رابطه دوستانه.
الف -
رابطه زن و شوهری:
اسلام رابطه زن و شوهر را که براساس موازین شرعی و عقد رسمی تحقق پیدا می کند مورد تأکید قرار داده و ده ها آیه و صدها روایت از معصوم در مورد اهمیت ازدواج و روابط زناشویی شاهد بر مدعاست و مهمترین کانون و نهاد اجتماعی خانواده است که با ازدواج و رابطه زن و مرد شکل می گیرد بنابراین از نظر اسلام این نوع رابطه اجتماعی مشروع و مورد تأکید است و زن و مرد هر دو در شکل گیری آن سهیم اند.
ب -
رابطه علمی بین زن و مرد:
این نوع رابطه با حفظ موازین شرعی و رعایت حدود الهی از ناحیه زن و مرد مجاز است و بهترین مصداق بارز آن رابطه بین استاد و شاگرد است اعم از این که استاد زن باشد و شاگرد مرد، یا شاگرد زن باشد و استاد مرد. آنچه مهم است رعایت موازین شرعی است، اگر احکام الهی مراعات شود این نوع رابطه نه تنها مجاز است بلکه مورد تأکید اسلام است و اگر حدود الهی مراعات نشود و حریم های بین محرم و نامحرم شکسته شود اسلام از این رابطه ناخشنود است و آن را نهی می کند زیرا به ضرر زن و مردم و جامعه است.
ج -
رابطه شغلی و حرفه ای:
فعالیت های شغلی موجود در جامعه به سه دسته تقسیم می شود:
1. شغل هایی که الزاما به عهده زنان است و با وجود زنان مردان جایز نیست آن شغل هایی را انتخاب کنند مثل شغل مامایی و کارهایی که جنبه زنانه محض دارد. در این گونه موارد اسلام تأکید دارد که شغل های حساس و مهمی که مربوط به بانوان می شود خودشان به عهده گیرند. طبعا نوع رابطه شغلی در اینجا بین زنان است و مردان حق ورود به این مشاغل را ندارند مگر در شرایط ضروری.
2. شغل هایی که به مردان اختصاص دارد مثل کارهای شاق و سختی که با فیزیک بدن زن و روحیات او سازگار نیست طبعا پذیرفتن کارهای شاق و طاقت فرسا که برای زن یا جنین او در شکم ضرر داشته باشد جایز نیست.
3. شغل هایی که مشترک بین زنان و مردان است که اکثر موارد و بیشتر کارها تقریبا بین زن و مرد مشترک است. در اینگونه کارها اگر زن و مرد ضوابط شرعی را رعایت کنند و مرتکب عمل حرامی نشوند می توانند هم زنان و هم مردان مشارکت فعال داشته باشند مانند بسیاری از کارها از جمله نمایندگی مجلس، معلمی و صدها کار دیگر.
د -
رابطه دوستی بین دختر و پسر:
این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن از دوستی بین دختر و پسر و اینگونه روابط نهی کرده است زیرا عفت عمومی جامعه با اینگونه روابط آسیب جدی می بیند پایه های ازدواج و خانواده سست می شود و صدها مفسده اخلاقی برای دختر و پسر و جامعه دارد. بدون تردید اگر ائمه(ع) از حضور زنان در جامعه نهی کرده اند اینطور نیست که این نهی کلی و مطلق باشد بلکه سیره عملی آنها به این امر مطلق تخصیص می زند و نشان می دهد که منظور ائمه این نیست که زنان مطلقا نباید در امور اجتماعی مشارکت داشته باشند بلکه منظور آنها این است که زنان اولا، بدون دلیل موجه نباید در میان مردان و مقابل چشم آنها قرار گیرند. ثانیا، در صورت لزوم باید حضورشان در حد نیاز و ضرورت باشد و زائد بر آن به صلاح زنان و جامعه نیست چه این که مفسده های زیادی می تواند داشته باشد.
نکته دیگری که باید به آن توجه نمود این است که اجتماعی بودن زنان و داشتن جایگاه اجتماعی مستلزم حضور بی رویه و بدون دلیل در میان مردان نیست بلکه خود زنان می توانند تشکل های اجتماعی - فرهنگی داشته باشند و در این تشکل ها حضور فعال در زمینه های گوناگون داشته باشند. بنابراین اسلام از حضور و مشارکت زنان در مسائل اجتماعی نهی نمی کند و صرفا ضوابط و قوانین و حدود این حضور را مشخص می نماید و این به خاطر مصونیت زنان از آسیب های اجتماعی است و از سوی دیگر به خاطر مصون ماندن جامعه از آسیب هایی است که از ناحیه زنان و مردان فرصت طلب به وجود می آید بنابراین هیچ تناقضی بین آموزه های دینی وجود ندارد بلکه همه آنها هماهنگ با یکدیگر و متناسب با نیاز جامعه انسانی است.
در ادامه گفتنی است: نیازهاى عاطفى و غرایز دیگر در ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مى‏دهد که البته این یک امر طبیعى و غریزى است و کمتر مى‏توان راهى براى گریز از آن پیدا کرد.
آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایى بر احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى‏هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
«دوست داشتن و عشق ورزیدن» اگر از مسیر معین، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبى را براى انسان ایجاد کند.
شما خوب مى‏دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانى، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود مى‏باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسى و وسوسه‏هاى شیطانى قوى‏تر از آنند که انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا مى‏کند انسان خود را در معرض خطرى که بسیارى از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر مى‏تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. بل الانسان على نفسه بصیره ؛ آدمى بر نفس خود آگاه و بیناست (قیامت ، آیه 14)
قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف بر حذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... «فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان» یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.
در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید «... ولا متخذی اخدان ...»
رابطه دختر و پسر اگر به معنای داشتن ارتباط عاطفی و دوستانه باشد که از دیدن و صحبت کردن یکدیگر شاد شوند و لذت ببرند, قطعا یکی از محرمات است اما اگر به صورت یک ارتباط عادی باشد, مانند اینکه در یک موضوع علمی یا شغلی با یکدیگر گفتگو کنند, در صورتی که خطر تبدیل شدن به رابطه دوستانه, که در نوع اول توضیح دادیم, در آن وجود نداشته باشد, به جهت اینکه مقدمه معصیت می شود, اشکال دارد. در روایات آمده است, با نامحرم بیش از پنج کلمه ضروری صحبت نکن و نیز هرگز با او درجای خلوتی قرار نگیرید؛ زیرا گرچه نفس این کار شاید اشکال نداشته باشد, ولی چون زمینه مبتلا شدن به معصیت را فراهم می سازد, باید از آن پرهیز کنید.
البته ما قبول داریم که ممکن است بین دختر و پسری دوستی غیر جنسی وجود داشته باشد ولی اولا: ثابت نگهداشتن این حالت با توجه به شرائط جوانی مشکل است و ثانیا: گاهی چنین حالتی به صورت نهفته و ناخودآگاه در انسان وجود دارد و حتی خود را به صورت یک رابطه عاطفی و معنوی نشان می دهد در حالی که مسأله غیر از این است در هر حال ما سعی می کنیم بدبین نباشیم شما هم سعی کنید سر خود را کلاه نگذارید.
چند توصیه:
با توجه به شرایط خاص دوران جوانی , طولانی بودن دوران تجرد غالب دانشجویان و خطرات جدی تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانی , لازم است برادران و خواهران دانشجو روابط خود را از نظر کمی و کیفی تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین , توصیه اکید ما این است که : اولا, اگر ضرورتی ایجاب نمی کند حتی الامکان چنین روابطی با نامحرم برقرار نشود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نا محرم , رفتاری متکبرانه داشته باشند نه رفتاری صمیمانه . اینکه در احکام شرعی می فرمایند در غیر ضرورت مثلا مکروه است مرد با زن هم صحبت شود, مخصوصا مرد و زن جوان , به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدن ها, غرایز جنسی افراد را تحریک کند و یک الفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازی برای غوطه ور شدن در انحراف و فساد شود. در هر حال انسان باید دقیقا درون خود را بکاود و باطنش را عمیقا مطالعه کند که مثلا صحبت کردن با افراد نامحرم چه ضرورتی برای او دارد. ثانیا: در صورت ناچاری و ضرورت , روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهی منجر نشود, اشکالی ندارد. بنابراین , گفتگو و نگاه های متعارف بدون قصد لذت و ریبه , اشکالی ندارد. اما با این حال , حتی الامکان لازم است در کلاسها به گونه ای باشند که کمترین اختلاط پدید آید و در برخورد و گفتگو, هنجارهای شرعی زیر رعایت شود:
1- از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود.
2- از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود.
3- حجاب شرعی رعایت شود.
4- قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد.
5- دو نفر نامحرم در محیط بسته , تنها نمانند. بنابراین , سعی کنید خود را عادت دهید که :
1- در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید و به هیچ قسمتی از بدن او خیره نشوید و قسمت های باز و پوشیده برایتان کاملا مساوی فرض شوند, این مسأله را با تکرار و تلقین باید ادامه دهید.
2- در همه حال , خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید و عفت و حیا را فراموش نکنید.
البته از نظر شرعی و اخلاقی تا هنگامی که به این صورت تنها حرف های معمولی می زنید، نمی توانیم بگوییم که این رابطه حرام است و یا گناه دارد، یعنی مشکل شرعی ندارد، ولی می تواند آسیب های تربیتی و روانی مهمی در پی داشته باشد. وقتی دو نفر مدت زیادی با هم صحبت می کنند و رابطه دارند، کم کم به هم علاقه مند می شوند و این علاقه به صورت دلبستگی و وابستگی در می آید، بعد از اینکه این حالت به وجود آمد، دیگر قضاوت هایی که در مورد هم دارند تحت تاثیر علاقه قرار می گیرد و نمی توانند کاملا آزاد و فارق در مورد هم فکر کنند و یکدیگر را به صورت عقلانی و منطقی مورد ارزیابی قرار دهند و چه بسا عیب های هم را نمی بیننند و وارد راهی می شوند که به احتمال قوی پایان خوبی ندارد.
3- پیامدهای روابط دختر و پسر پیش از ازدواج
از دو منظر روانشناسانه [
Psychological] و جامعه شناسانه [Sociological] می‏توان به این امر پرداخت.
به طور کلی روابط باز و آزاد دوجنس مخالف پیش از ازدواج، دارای آفت‏ها و آسیب‏های روانی و اجتماعی جبران ناپذیری است. در ذیل به چند نمونه از این آسیب‏ها اشاره می‏شود:

1. فقدان شناخت درست و واقع بینانه: معمولا ادّعا می‏شود این گونه روابط و دوستی‏ها به انگیزه ازدواج شکل می‏گیرد، ولی با کمی دقّت فهمیده می‏شود، روح حاکم بر این گونه دوستی‏ها، عشق‏ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند.
در حالی که تصمیم‏گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. دوستی‏های قبل از گزینش همسر، راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب‏ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می‏گیرد. به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع‏بینانه، زندی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می‏سازد.
2.
ایجاد جو بدبینی: این گونه دوستی ها نه تنها مشکلی را برای دختران و پسران حل نمی‏کند بلکه بر مشکلات آنان می‏افزاید.
این گونه دوستی‏ها و روابط اگر به ازدواج بی‏انجامد پس از مدتی از شکل‏گیری زندگی جو بدبینی و سوءظن را به دنبال خواهد داشت.
پسر به خود می‏گوید این دختر وقتی به راحتی با من پیوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابر این از کجا معلوم پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری طرح دوستی نریخته است. از کجا معلوم که در آینده با این که همسر من است با دیگری ارتباط برقرار نکند؟
دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر دارد.
بر این اساس این گونه ازدواج‏ها دارای پایه واساسی سست و متزلزل است و تجربه نشان داده که سریع منجر به طلاق و جدایی می‏گردد.
بر اساس یک یافته پژوهشی در آمریکا، زوج‏هایی که پیش از ازدواج با یکدیگر زندگی می‏کنند زندگی زناشویی آنها با مشکلات عدیده‏ای رو به رو است و منجر به طلاق می‏شود. به گزارش ایسنا، دکتر «کاترین کوهان»، استاد دانشگاه ایالت پنسیلوانیا گفت: طبق آخرین تحقیقات، افرادی که پیش از ازدواج با یکدیگر رابطه داشته‏اند بعد از ازدواج در حلّ مشکلات خود عاجزند، چرا که نسبت به یکدیگر بسیار بدبین هستند. کوهان گفت: طبیعت ارتباطات آزاد این است که زوجین چندان انگیزه‏ای برای حل درگیری‏ها و حمایت از مهارت‏های خود ندارند. وی افزود: به نظر می‏رسد ارتباطات این افراد زودتر از افرادی که با یکدیگر دوست نبوده‏اند، سرد و منجرّ به طلاق می‏شود. وی در پایان گفت: می‏توانم بگویم رابطه قبل از ازدواج به هیچ وجه سبب دوام زندگی زناشویی نمی‏شود [روزنامه جمهوری اسلامی – ش 6571- 29/11/1380 – ص 5]
3.
افت تحصیلی یا رکود علمی: این گونه روابط باعث می‏شود که دو طرف تمام فکر و توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات‏های حضوری و تلفنی خود بکنند و این بزرگ‏ترین مانع برای رشد و ترقی علمی است؛ زیرا تحصیل دانش نیازمند تمرکز نیروهای فکری وروحی است.
دل‏مشغولی و اضطرابی که در اثر این گونه پیوندها پدید می‏آید بزرگ‏ترین سد راه تعالی علمی و تحصیلی است؛ لذا متصدیان امور علمی مدارس و دانشگاه‏ها توصیه می‏کنند. حتی ایام عقد و نامزدی جوانان در بحبوحه تحصیلات نباشد تا آنان بتوانند با تمرکز بیشتر فکر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند.
4.
عدم اسقبال از تشکیل کانون خانواده: این گونه روابط و دوستی‏ها معمولا به انگیزه تفنّن و سرگرمی شکل می‏گیرد و در خلال آن از خود باوری و زودباوری دختران سوء استفاده می شود. متاسفانه در بسیاری موارد بین عشق و هوس تمییز داده نمی‏شود. عشق حقیقی و پاک با هوس‏های آلوده و زودگذر، تفاوت جوهری دارد. برخی از این روابط که مبتنی بر هوسرانی و سرگرمی است، پس از مدتی رو به سردی و افول می‏نهد. جاذبه و دل ربایی‏ها مربوط به روزها و ماه‏های اول دوستی است. ولی دیری نمی‏پاید که این روابط عادی شده و به جدایی می کشد. حس تنوع طلبی انسان از یک طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف دیگر باعث می‏شود برخی سراغ ازدواج و تشکیل خانواده نروند جامعه‏ای که از تشکیل کانون خانواده استقبال نکند هیچ‏گونه ضمانتی برای رشد و شکوفایی فضایل انسانی در آن وجود ندارد. عمده خوبی‏ها و کمالات والای انسانی در پرتو تشکیل خانواده‏ای سالم، به فعلیت می‏رسد.
5.
اضطراب، تشویش و احساس نگرانی:در دوستی‏های موجود بین دختران و پسران، از آنجا که مقاومتی بسیار قوی از طرف پدر یا مادر یا جامعه برای ممانعت از برقراری این دوستی‏ها وجود دارد، این گونه دوستی‏ها با مخاطرات روانی گوناگونی از جمله اضطراب و تشویش همراه است.
وجود افکار دیگری چون احساس گناه، نگرانی از تهدیداتی که توسط پسر برای فاش کردن روابطش با دختر صورت می‏گیرد، یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
بنابر این وجود چنین دلهره‏ها و اضطراب‏هایی که گاهی لطمه‏های جبران ناپذیری بر جسم و روان انسان دارد، از جمله آسیب‏های این گونه روابط است.
6. محرومیت از ازدواج پاک: هر انسانی در سرشت و نهاد خویش به دنبال پاکی‏ها و نجابت است. دخترانی که در پی این روابط آلوده هستند در حقیقت پشت پا به سرنوشت خود زده‏اند و این امر باعث می‏شود که آن‏ها به جرم آلودگی به این روابط شرایط ازدواج پاک را از دست بدهند. البته این گونه روابط ناسالم حتی در ازدواج پسران نیز تاخیر ایجاد شود و دختران بیش از پسران در معرض این آسیب قرار دارند.

این مطلب از سایت پرسمانی نهاد مقام معظم رهبری اقتباس شده است.

 


90/10/7::: 7:19 ع
  
  
+