بسم الله الرحمن الرحیم یا خیر حبیب و محبوب صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام به برادران و خواهران همیشه بهارم
چند وقت بود دنبال فرصتی بودم تا در مورد ترک استمنا یک نکته ای را بنویسم و آن اینکه تنها عامل ترک این عمل خواست خود شخص است و عواملی که ذکر می کنند تنها برای این است که تصمیم و خواست فرد دچار ضعف و سستی نشود و می خواستم در این زمینه قلم فرسایی کنم(البته در این فضا، فضا فرسایی) که در یک وبلاگ نامه ی یک جوانی را دیدم که 7سال دچار بوده و حال موفق به ترک شده است و با خود گفتم این نامه بهتر است از مطلبی که من میخواهم بنویسم.
حال این نامه:
من چه جوری ترک کردم؟؟
سلام به دوستان
قسمتی از زندگی من
من 7سال بود که به عمل استمنا گرفتار بودم و و حتی در این یکی دو سال اخیرشاید روزی دو تا سه بار به این عمل کثیف دست می زدم و بعد به کمک خدا توانستم اون رو به راحتی ترک کنم.
دوستان در این دنیا غیر ممکن وجود نداره ببینید دوستان من با همت من و شما و بقه جوانان و نوجوانان که می شه که این کار زشت رو از روی فکر همه ی انسان برای همیشه پاک کرد.
اگه ما بشینیم به این فکر کنیم که ای کاش این کار از بین بره نه که از بین نمیره بلکه بیشتر هم میشه.پس اگر ما به کمک هم از این کار زشت دست کشیده و به زشتی اون پی ببریم و به درگاه خدا توبه کنیم پس نسل آینده ی ما اصلا" به سراغ این کار نمی روند.
من هم موقعی که به این عمل زشت دست می زدم به این فکر می کردم یعنی امکان داره که یه روزی من این کارو ترک کنم و حتی بعضی وقتها به این موضوع فکر می کردم که اصلا" امکان نداره و این کار غیر ممکنه و بعضی از دوستان بلکه باید بگم دشمنان من به من می گفتند که این کار غیر ممکنه یا بدبخت از این کار لذت ببرو.... و شاید بگم که سالها در همین تفکر غلط بودم تا روزی به این کلمه ی زیبا بر خورد کردم که ((بالاترین لذت زندگی در انجام کاریست که مردم می گویند شما قادر به انجامش نیستید)).
و به این فکر کردم که من که این همه سال است از استمنا لذت لحظه ای و ثانیه ای می برم یک کاری انجام دهم که از آن لذت جاودان هم در این دنیا و هم در آخرت ببرم و اون کار رو من در ترک استمنا می دیدم.
و بعد تصمیم به ترک استمنا گرفتم البته قبلا" هم تصمیم به این کار گرفته بودم ولی بعد از گذشت حداکثر 1یا 2هفته دوباره دست به این کار می زدم چون قصدم از ترک رضای خدا نبود فقط سلامت تنم بود . ولی این بار برای رضای خدا بود و رضای خدا در سلامت ما و انجام ندادن کاری که برای ما ضرر داره است.
و برای این کار ابتدا عوامل که باعث می شد من به این کار دست بزنم از بین بردم.
و اولین کاری که کردم چشم چرانی رو ترک کردم واقا"بزرگترین عامل استمنا چشم چرانیه چون تمام چیز هایی که ما در طول روز می بینیم در ذهن ما ثبت می شود و با مرور آنها به طور ناخدا گاه به فکر استمنا می افتادم و.... دیگه وقتی دختری رو می دیدم رو مو زمین می انداختم و یا صورتم رو بر می گردوندم و به این فکر میکردم که اگه پدر من الان اینجا باشه روم نمی شه حتی سرم رو بالا بگیرم و دختر نگاه کنم چطور می تونم در محضر خدا و جلوی خدا این کارو بکنم و از خودم خجالت می کشیدم و بعداقدام به نگاه نکردن فیلم و عکس هایی که من رو تحریک می کرد (حتی مجاز)و باعث می شد من دست به این کار بزنم کردم و حتی به جایی رسید که دیگه بعضی از فیلم ها و سریال های تلویزیون رو هم نگاه نمی کردم و بعد شروع به خواندن نماز کردم باید بگم که روز هایی که نماز صبحم قضا می شد تا شب کمی می لغزیدم(از لحظ صبر در برابر شیطان) ولی زمین نمی خوردم و طی این مدت(طولانی) یک دو بار هم زمین خوردم(منظور دست به استمنا زدم)ولی دوباره از جام بلند شدم و به راهم ادامه دادم و خودم رو شکست خورده فرض نکردم و نباختم. ولی روز هایی که نماز صبح رو سر وقت می خوندم تا شب رو راحت تر میگذروندم.نماز صبح درسته که دو رکعته و کمه ولی همین دو رکعت در ترک من نقش بسزایی داشت که نماز هایی دیگه به اون اندازه کمکم نمی کردند.
روزی 5 آیه ی قرآن می خوندم البته معنی اونو.چون از عربی اون چیزی نمی فهمیدم معنی اون رو می خوندم و به اون فکر می کردم یعنی فقط رو خوانی نمی کردم بلکه به معنی اون فکر می کردم و تاثیرش روی من از خواندن کل قرآن به عربی بیشتر بود.
از غذام کم کردم نه این که غذا نخورم و زندگی رو به خودم سخت کنم شبا غذا کمتر می خوردم وحتی بعضی روز ناهار نمی خوردم با وجود ناراحتی معده ای که داشتم.
هر وقت ذهنم به دنبال فکر های منحرف می رفت خودم رو با گفتن کلمه ی ((لا اله الا الله)) مشغول می کردم و واقا" از گفتن این جمله لذت می بردم ومی برم.
و کم کم کاملا"ذهنم را از این موضوع روشن کردم که اصلا" استمنا یک کار حیوانی است و حالا فهمیدم که چرا اون رو تشبیه به نکاح با خود کردند و الان وقتی به استمنا فکر می کنم از گذشته ی خودم شرم می کنم و با خودم میگم که من چه ادمی بودم که به این کار دست می زدم و حالا از خدا ممنونم که من رو هدایت و کمک کرد که از یک کار دست بردارم و اینو بدونکه این کار خیلی ساده(با کمک گرفتم از خدا و ذکر یاد او) و ممکن است .می دونی چرا این حرف و می زنم چون من خودم یه آدم خیلی ضعیف النفس بودم و با کمک خدا تونستم اونو ترک کنم پس حتما" شما هم می تونید این کار و ترک کنید.
خلاصه ی مطلب:
1. چشم چرانی نکنیم.
2. ذکر و یاد خدا رو در تمام لحظات فراموش نکنیم.
3. نماز بخوانیم و بهتره که قضا نباشه و بهتر از اون اول وقته.
4. پرخوری نکنیم و شکمان را پر نکنیم.
5. قرآن بخوانیم به صورتی که متوجه شویم وبه آیات اون فکر کنیم و اونو درک کنیم.
6. درک واقیعت این موضوع که خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر است و از درون و بیرون ما آگاه است .
7. شرم از انجام گناه در محضر خالقمان.
8. درک حیوانی بودن استمنا.
9 .شرم از خودمان وقتی که به این موضوع فکر می کنیم.
سلام
دوست عزیزی در بخش نظرات با ما در میان گذاشته بودند جوانی هستند 20 ساله که امر جنسی به ایشان فشار می آورد و ایشان قادر با ازدواج نیستند به دلایلی از جمله مخالفت خانواده مبنی بر اینکه هنوز بچه ای .با این وجود باعث شده است ایشان به استمناء بپردازند .ما سعی می کنیم جواب ایشان را با خواست و یاری الهی بدهیم و از خدای مهربان می خواهیم مشکل ایشان را حل نماید اما شرط استجابت این دعا در این است که ایشان راهنمایی ما را بپذیرند و بدان عمل کنند.
جواب ایشان را از بخش سوالات سایت پرسمان دانشجویی مقام معظم رهبری حفظه الله انتخاب کردیم اما اگر جواب ایشان قانع کننده و مفید نبود می توانند به ما اطلاع دهند تا راه دیگری در اختیار این عزیز قرار دهیم .
پاسخ:
«استمنا» یا خودارضایى، نوعى انحراف جنسى است که برخى از افراد به آن مبتلا مىشوند و در واقع مىخواهند نیاز جنسى خود را از این طریق تأمین کنند، غافل از اینکه این عمل، هم از نظر شرعى گناه محسوب مىشود و هم پیامدهاى روانى - جسمانى نامطلوبى دارد! البته کسانى که پاىبند به آموزههاى دینى و اخلاقى نیستند، پیامدهاى نامطلوب آن را - که موجب بیمارى روانى یا کاهش توانایى جنسى مىشود - افسانه تلقى مىکنند و بر این باورند که قرائن علمى، براى تأیید این ادعاها در دست نیست.
استمنا اگر به شکل وسواس گونه در آید و از کنترل فرد خارج شود، به عنوان علامتى از یک اختلال هیجانى محسوب مىشود. اما شواهد نشان مىدهد کسانى که به این انحراف جنسى مبتلا شدهاند، با مشکلات فراوانى در حیطههاى گوناگون زندگى مواجه هستند.
پیامدهاى خودارضایى
آسیبهاى ناشى از خودارضایى به گونههاى مختلفى تقسیمپذیر است که به اختصار بعضى از آنها اشاره مىشود:
یک. آسیبهاى جسمانى
یکى از روشهاى شناخت پیشرفت بیمارىها در پزشکى، مرحلهبندى علایم بیمارى است. بر این اساس، بر حسب عوارض ایجاد شده در بیمار مبتلا به خودارضایى، سه مرحله بیان شده است:
1. مرحله مشکل ساز؛ در افرادى که مدتى است گرفتار خودارضایى شدهاند، زودرسترین عوارض ناشى از خودارضایى عبارت است از:
الف. خستگى و کوفتگى،
ب. عدم تمرکز حواس،
ج. ضعف حافظه،
د. استرس و اضطراب.
2. مرحله گرفتارى شدید؛ بروز علایم زیر در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است که شدت ابتلاى وى یا مدت آن، بیش از مرحله اول است و در نتیجه عوارض شدیدترى ظاهر شده است:
الف. خستگى و کوفتگى شدید،
ب. نوسان خلق یا تغییرات سریع خلقى،
ج. حساسیت بیش از حد و زودرنجى،
د. کمردرد،
ه . نازک شدن موها،
و. ناتوانى جنسى زودرس در جوانى،
ز. بىخوابى یا بدخوابى و مشکلات مشابه،
3. مرحله گرفتارى بسیار شدید یا حالت اعتیاد؛
الف. خستگى و کوفتگى بسیار شدید،
ب. ریزش شدید موها،
ج. تارشدن دید چشمها،
د. وز وز گوش،
ه . انزال زودرس و غیرارادى یا خروج منى به صورت قطره قطره،
و. درد کشاله ران و ناحیه تناسلى،
ز. دردهاى قولنجى در ناحیه لگن و استخوان دنبالچه.
نحوه پیدایش عوارض
در دانش پزشکى، روند پیدایش علایم یک بیمارى و چگونگى بروز عوارض و نشانههاى کلینیکى، در شناخت هر چه بیشر آن بسیار مهم است و مىتواند پزشک را در تشخیص و درمان بهتر بیمارى و مریض را در پیشگیرى کمک کند. به این دلیل مناسب است درباره نحوه پیدایش برخى از عوارض خودارضایى بیشتر توضیح داده شود تا خواننده با روند پیدایش این عوارض، یا به اصطلاح پاتوفیزیولوژى آن آشنا شود:
1. خستگى و کوفتگى: انقباض شدید و یک مرتبه تمام عضلات بدن در جریان انزال (ارگاسم یا اوج لذت جنسى)، باعث مصرف سریع مواد غذایى ذخیره شده در عضلات و به طور عمده کاهش گلیکوژن (ماده اصلى لازم براى تولید انرژى عضلانى) مىشود. خستگى عضلانى تقریباً با سرعت تهى شدن عضلات از گلیکوژن رابطه مستقیم دارد و هرچه این سرعت بیشتر باشد خستگى بیشتر است خودارضایى، به علت انقباضهاى مکرر عضلات بدن، ذخایر گلیکوژن عضلات به سرعت تمام مىشود و خستگى و کوفتگى همیشه از عوارض بدیهى آن است.
2. ریزش مو: خودارضایى به تدریج با تغییرات هورمونى و شیمیایى که در بدن ایجاد مىکند، باعث افزایش هورمون جنسى مردانه؛ یعنى تستوسترون به دى هیدروتستوسترون مىشود که از عواقب بالا بودن ماده DHT در خون، ریزش موها و تاسى و بزرگ شدن پروستات و عوارض ناشى از آن در پیرى است.
3. خودارضایى مکرر باعث تحریک بیش از حد سیستم عصبى پاراسمپاتیک و افزایش تخلیه استیل کولین از انتهاى این رشتهها در مغز مىگردد که این خود باعث پارهاى از عوارض جسمانى و روانى، چون حواس پرتى، کمى حافظه، عدم تمرکز حواس، سیاهى رفتن چشم و در نهایت تارى دید مىشود. تمام این علامتها ناشى از تغییر تعادل میزان مواد شیمیایى موجود در مغز است که بین سلولهاى عصبى رد و بدل مىشود و انتقال پیامهاى مختلف را بر عهده دارد.
برخى نیز بر این عقیدهاند که علت بروز اختلالات مغزى (مانند حواس پرتى، عدم تمرکز حواس و کاهش حافظه)؛ ناشى ازظرفیت عظیمى از انرژى بدن است که درهربار انزال، تخلیه شده و هدر مىرود؛ زیرا مایع منى حاوى مقدار بسیار زیادى DNA (هسته 400-300 اسپرمى که در هر انزال خارج مىشود)، RNAآنزیمها، پروتئینها، مواد قندى، لسیتین، کلسیم، فسفر، نمکهاى بیولوژیک، تستوسترون و... است. این ذخایر عظیم انرژى - که باید در بدن براى رشد و تقویت بخشهاى مختلف مورد استفاده قرار گیرد - بیهوده و به طور مکرر، از بدن خارج مىشود و هر کدام عوارضى را به دنبال مىآورند.
براى مثال از آنجا که سلولهاى خونى و پلاکتها در مغز استخوانها تولید مىشود و به تکامل نهایى مىرسد و براى تولید آنها نیز انرژى بسیار زیادى مورد نیاز است؛ در افراد گرفتار خودارضایى، تکامل مغز استخوان و در نتیجه تولید سلولهاى خونى با مشکل مواجه شده و منشأ کم خونى، ضعف و خستگى همچنین دفع فسفر و لیستین بیش از حد از طریق انزالهاى مکرر، باعث کاهش ذخایر این مواد مىشود که مواد حیاتى براى سلامتى سلولهاى عصبى هستند و در نتیجه اختلال عملکرد سیستم عصبى، مانند حواسپرتى، عدم تمرکز حواس و... بروز خواهد کرد.
دو. آسیبهاى روحى و روانى
ضعف حافظه و حواسپرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشهگیرى، افسردگى، بىنشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى، بداخلاقى و تندخویى؛ کسالت دائمى و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان، برون دادهاى روانى و روحى خودارضایى است.
سه. آسیبهاى اجتماعى
ناسازگارى خانوادگى، بىمیل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، احساس طرد شدن، از بین رفتن عزّت، پاکى، شرافت و جایگاه اجتماعى، دیر ازدواج کردن و لذت . نبردن از زندگى مشترک از آسیبهاى، اجتماعى خودارضایى است.( جهت آگاهى بیشتر نگاه کنید: على قائمى، خانواده و مسائل جنسى کودکان، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهورى اسلامى ایران، چاپ دهم، 1376)
چهار. آسیبهاى معنوى و اخروى
هیچ یک از آسیبهاى پیش گفته، به اهمیت آسیبهاى معنوى نیست؛ زیرا آسیبهاى معنوى، جان و دل و به عبارت دیگر کنه حقیقت وجود آدمى را تباه مىسازد.
خودارضایى از نظر دین یک گناه است و به تعبیر قرآن زنگار بر دل مىنهد: «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» «چنین مباد! بلکه اعمال (ناشایست) دلهاى آنان را زنگار زده است»(مطففین (83) آیه 14. )
زنگ یا زنگار در اشیاى مادى، همان چیزى است که روى فلزات و اشیاى قیمتى مىنشیند و معمولاً نشانه پوسیدن و از بین رفتن شفافیت و درخشندگى آن و در نهایت ضایع شدن و از بین رفتن آن است.
علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مىفرماید: از آیه شریفه سه نکته استفاده مىشود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مىدهند؛
2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛
3. نفس آدمى به حسب طبع اولیهاش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک مىکند (سیدمحمدحسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى (تلخیص)، قم: دفتر انتشارات اسلامى، ج20، ص385. )
همچنین آسیبهاى معنوى جهان گذران را در مىنوردد و اگر اصلاح نگردد، حیات جاودان آدمى را در معرض تباهى و شوربختى قرار مىدهد. از این رو در نصوص دینى نسبت به آن هشدارهاى لازم داده شده است.
پیامبر اکرم(ص) در این باره مىفرماید: «با سه گروه خداوند در روز قیامت سخن نمىگوید و پاکشان نمىخواند و عذابى دردناک دارند ؛ از آن سهاند، خودارضایى کننده و کسى که لواط دهد»(همان، ح 19049. ).
در روایت دیگرى امام صادق(ع) خودارضایى را گناه عظیم و مورد نهى الهى معرفى فرموده است(همان، ح 19050. )
راههاى درمان
1. نخستین گام براى درمان این عادت شوم، اعتقاد و ایمان به درمان پذیرى آن و دورى از یأس و نا امیدى است. اما رسیدن به نتیجه و ایجاد هر گونه تغییر و دگرگونى، نیازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحیح و به کارگیرى دقیق دستورها است. البته ترک عادت نامطلوب، در زمان کوتاه - بدون راهنماى کار آزموده و دلسوز - امکان ندارد. از همه اینها مهمتر، اراده و خواست فرد، نقش کلیدى و محورى ایفا مىکند.
درمان و چارهجویى باید منطبق بر خواست فرد باشد؛ زیرا تا وقتى او نخواهد، مىتوان با قاطعیت گفت که درمان نخواهد شد. بنابراین بیمار اگر بخواهد، مىتواند بر بیمارىاش غلبه کند و جمله معروف «خواستن توانستن است»، عین حقیقت است. اراده همچون نهالى است که باید آن را پرورش داد تا به مرحله خود شکوفایى و ثمر دهى برسد؛ به عبارت دیگر، اراده تقویت شدنى و پرورش یافتنى است و راه پرورش و تقویت آن این است که برخلاف میل خود، اندک اندک به مقابله با این عادت شوم برخیزد تا پس از مدتى لذت توانستن را بچشد.(مؤسسه پژوهشى فرهنگى اشراق، خودارضایى یا ارضاى انحرافى جنسى، ص 29-30)
2. تلاش براى تقویت اراده از گامهاى مهم در امر بهبود است. نگویید اراده از ما سلب شده است!
ممکن است اراده انسان ضعیف شود؛ ولى هیچ گاه از بین نمىرود. نشانه اینکه هنوز اراده باقى است، این است که شخص این عمل را در حضور دیگران و در هر شرایطى انجام نمىدهد.
براى تقویت اراده، راههاى زیادى پیشنهاد شده که از جمله آنها تلقین به خود است(جهت آگاهى بیشتر نگاه کنید: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، دفتر هفتم، (ویراست جدید)، پرسش 46، قم، نشر معارف. ).
ویکتور پوشه - روان شناس فرانسوى - مىگوید: «افراد مبتلا به این عادت شوم، هر روز به دفعات مختلف با تمرکز فکر به خود بگویند: «من به خوبى قادرم این عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم». تکرار این عبارت ساده، اثر عجیبى در تقویت اراده و روحیه دارد».
پل ژاگو بر آن است که: «تلقین، قبل از خواب نیز مؤثر است»(همان، ص 34 ؛ جهت آگاهى بیشتر نگاه کنید: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، دفتر هفتم، (ویراست جدید) پرسش شماره 46، قم، نشر معارف. ).
3. سعى شود شکم به هنگام خواب، بیش از حد معمول پر نباشد.
4. از پوشیدن لباسهاى تنگ و چسبان اجتناب گردد.
5. از نگاهکردن به مناظر، فیلمها و تصاویر تحریککننده، خوددارى شود و شخص به محض مواجهه با این امور، چشم خود را بسته و یا به زمین یا آسمان نگاه کند.
6. از شنیدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخىهاى تحریک کننده و فکر کردن در این امور، دورى شود.
7. از خوردن مواد غذایى محرک، (مانند خرما، پیاز، فلفل، تخم مرغ، گوشت قرمز و غذاهاى پرچرب) اجتناب و به میزان ضرورت اکتفا شود.
8. قبل از خواب مثانه تخلیه شود.
9. از نوشیدن افراط گونه آب و مایعات پرهیز شود (به خصوص شبها و قبل از خوابیدن).
10. هیچ گاه نباید به بدن عریان خود نگاه کرد.
11. از دست ورزى با اندام جنسى، باید اجتناب نمود و در هیچ شرایطى، نباید دست ورزى کرد!
12. هرگز نباید به رو خوابید.
13. به منظور تخلیه انرژى زاید بدن، به طور منظم و زیاد باید ورزش کرد.
14. هیچ گاه نباید بىکار بود؛ شخص باید براى اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه ورزش، زیارت، عبادت و... پر کند.
15. هرگز در مکانى خلوت و تنها و دور از نظر دیگران نباید بمانید.
16. هرگاه شخص مورد هجوم افکار جنسى واقع شد، باید بلافاصله از مکان خلوت و دور از نظر دیگران خارج شود و خود را به کارى سرگرم کند. در این زمینه گفت و گو با دوستان، مشارکت در عبادتهاى جمعى (مانند جلسات دعا، نماز جماعت و...) بسیار مفید است.
17. هفتهاى یکى دو روز، روزه مستحبى مفید است و اگر شخص توان آن را ندارد، میزان صرف غذا را کاهش و فاصله هر وعده غذا را افزایش دهد و یا تعداد دفعات غذا را کاهش داده و به حداقل خوراک اکتفا کند.
18. از سخن گفتن ملایمتآمیز، شوخى و خنده با نامحرمان خوددارى کرده و از نرمى و لینت در کلام اجتناب ورزید.
19. هیچ گاه نباید با نامحرم و جنس مخالف، در مکان خلوت و دور از نگاه دیگران باقى ماند (حتى براى آموزش و...).
20. قرآن بخوانید و درباره معانى آیات آن فکر کنید.
21. باید همیشه براى ذهن و فکر خود، محتواى مطلوب و موضوع مناسب داشته باشید.
22. منشأ این مشکل، عدم پاسخ صحیح و مناسب به یکى از نیازهاى واقعى انسان است که باید به طور طبیعى و صحیح (ازدواج) ارضا و تأمین شود. اما اگر به شکل صحیح تأمین نشود شخص دچار خطا و گناه خواهد شد که عواقب سوء آن نیز دامنگیر او مىشود. بنابراین در صورت امکان با کم کردن سطح توقعات و انتظارات، باید براى ازدواج اقدام کرد؛ چرا که بهترین راه حل ازدواج است.
23. از کردارهاى پیشین خود، باید توبه کرد. خداوند توبهکاران را مىبخشد. توبه و اطمینان از قبول توبه، بزرگترین عامل تقویت و دلگرمى براى آغاز حرکتى نو است. گناه هر چه باشد، نباید احساس بىارزشى و ناامیدى به فرد دست دهد، بله! گناه ناراحتى و عذاب وجدان دارد؛ لکن به مفهوم پایان فرصتها و انتهاى راه و نابودى نیست. کسى که از صمیم دل رجوع کند و تصمیم قاطع بر جبران لغزش بگیرد، محبوب درگاه خداوند است: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(بقره (2)، آیه 222. )؛ چه عاملى از این کارسازتر که شخص گنه کار، احساس کند در صورت توبه، خداوند او را دوست دارد و در نظر خداوند چنان است که گویى گناهى مرتکب نشده است.
امام باقر(ع) در این باره مىفرماید: «التائب من الذنب کمن لاذنب له»(اصول کافى، ج2، ص 435. )؛ «توبه کننده مانند کسى است که اصلاً گناه نکرده است».
«توبه» یعنى شروع زندگى پاک و سازنده و حرکت در نور و روشنایى. اگر شخص از گناه خویش مىترسد، باید از بالاترین گناه (یأس و نومیدى) بترسد.
در پایان بار دیگر تأکید کنیم که اگر کسى بخواهد و ارادهاى جدى بر ترک این عمل داشته باشد، مطمئناً موفق مىشود، فقط شرط اساسى آن داشتن ارادهاى محکم است علاوه بر این مىتوان با مطالعه تجربههاى موفق افرادى که مدتها با این معضل دست و پنجه نرم مىکردند و به خاطر عدم شناخت کافى یا جدى نگرفتن راه مقابله با آن و یا به هر دلیل دیگرى گرفتار این رفتار ناپسند بودهاند، این احساس را در خود تقویت کرد که واقعاً خواستن توانستن است، زیرا در مسیر مبارزه با این گناه، احساس ضعف و سستى کردن آفتى بزرگ است.
موفق و پیروز باشید.